عکس نوشته بارون
عکس نوشته بارون
بارون بعد تو، خیسم نمیکنه
قلبم بدون تو، خیلی صبر نمیکنه
مُردم برای اونکه
حتی واسم تب نمیکنه
آهای بارون پاییزی
کی گفته تو غم انگیزی
تو داری خاطراتم رو تو ذهنه کوچه میریزی
خوشبو ترین عطری که میشناسم
بوی نمِ بارون رو موهاته
دلتنگى يعنى بارون بياد
يادش بيفتى، گوشيت رو بردارى
شمارش رو پيدا كنى، اما زنگ نزنى
آروم بگى دلم خيلى برات تنگ شده نامرد
هوا باز بارونیه
تو این شهر مهمونیه
دلم رو ب ویرونیه
نیستی تنم سرده حالم بده
بارون که میاد یاد موهای فر شده
و صورت بی آرایشت می افتم
دستت رو میزاری روی صورتت و یواش و با ناز میگی
نگاه نکن زشت شدم
منم خم میشم و در گوشت یواش تر میگم
تو با آرایش و بی آرایش جان منی لعنتی
بعد با هم میخندیم
وقتي هوا می گيره،
وقتی بارون می باره…
آدم چه می دونه،
شايد خدا…
دلش واسه كسی تنگ شده
بزن بارون ببار آروم
به روی پلکای خستم
بزن بارون
تو میدونی هنوزم یاد اون هستم
به بارون به دریا
به هر کی که تو رو دید؛
بگو عاشقتم
عکس نوشته بارون
چه آرزویی داری؟
اینکه زیر بارون منو ببوسی
تو چی؟ که بارون بیاد
کاش تو تمام قرارهای من و تو
بارون هم بیاد و تو مدام مشغول پاک کردن
شیشه مربعی عینکت باشی
و من دختر خجالتی قصه
یه دل سیر بدون سنگینی نگات
لا به لای مرواریدهای صورتت غرق بشم
بازم دلم گرفته تو این نم نم بارون
چشام خیره به نور چراغ تو خیابون
خاطرات گذشته منو میکشه آروم
چه حالی دارم امشب به یادتو زیر بارون
بايد از عطر اقاقي
تورو آغاز كنم
با صداي خيس بارون
تورو آواز كنم
دستت را که بگیرم
هوا دو نفره ست
نه باران میخواهم
نه چتر
دلـم
به عظمت باران برایت دلتنگی می کند !
امروز عجیب بی واژه، بی حصار می خواهمت
حيف نيست پاييز بيايد،
باد بيايد، باران بيايد،
تو بروي؟
باران هم كه نبارد،
چشمهاى تو اينجاست
چه در شعر چه نقاشى
امروز که باران میبارید
دلم پی هیچ بیراهه ای نرفت
سرم بر روی شانه هیچ خاطره ای خم نشد
دلم دیوانه باران بود و مست شدم از نم نم بوسه هایش
راستی بوسه هایش عجییب بوی تو میداد
دوست را زیر باران باید دید
عشق را زیر باران باید جست
مثلِ بارانِ امروز
ای کاش
روی لب های من
می نشستی تو
??????????????
????