عکس نوشته رنج

عکس نوشته رنج

در این سری از عکس نوشته های غمگین، عکس نوشته هایی در مورد رنج از جملات بزرگان گردآوری کرده ایم.با عکس نوشته رنج همراه ویکی ناب باشید.

زندگی یعنی رنج

و منشا رنج وابستگی است

و می توان از رنج رها شد

به دنبال هر چه که هستی

رهایش کن عکس نوشته رنج

‌‏کِشم آن رنج روانکاه که دل داند و دل

ما برای رنج کشیدن آفریده شده‌ایم

ولی به دنبال لذت بردن می‌گردیم

باید پذیرفت

که تنها راه ادامه دادن،

لذت بردن از رنج‌هایی‌ست که می‌کشیم

رنج و غم را

حق پیِ آن آفرید

تا بدین ضد

خوش دلی آید پدید

آدم‌هایی که ما را رنج می‌دهند

خیلی اوقات رنج کشیده‌هایی هستند

که از زخم‌های خودشان نتوانستند عبور کنند

رنج فراق هست و امید وصال نیست

این هست‌ و نیست کاش که زیر و زبر شود

حقيقت اين است كه هر كسی تو را خواهد رنجاند

فقط بايد آن‌هایی را پيدا كنی كه ، ارزش رنج كشيدن به خاطرشان را داشته باشند

ما بارها به رنج هایمان خندیدیم ولی رنج مثل زیبایی یک زن، فراموش نشدنی بود

دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند

یکی آن که اندوخت و نخورد ،

و دیگر آن که آموخت و نکرد

براي تمام رنج ها صبر كن

صبر اوج احترام و اعتماد

به خداوند است

رنج ها پشت پرده

كارهايي انجام مي دهند

كه تو از آنها بي خبري

مردم گمان می‌کنند که اگر کسی رنج می‌برد

برای این است که مثلاً معشوقش یک روزه مرده است

و حال آنکه رنج حقیقی او جدی‌تر از این است

رنج می‌برد چون می‌بیند غصه هم دوام ندارد

حتی درد هم بی‌معنی است

رنج نباید ما را غمگین کند

این همان جایی است که اغلب اشتباه میکنیم

رنج قرار است ما را هوشیار تر کند

چون انسان ها زمانی هوشیارتر میشوند که زخمی شوند

رنج نباید دل مردگی ما را بیشتر کند

رنج را فقط تحمل نکنیم

رنج را درک بکنیم

این همان فرصتی است براى بیداری

ترکِ آرزو کردم

رنجِ هستی آسان شد

عکس نوشته رنج

‍رنج و اندوهِ بسیار

هنگامی پدید می آیند

که هر فکری را که به سرت می آید، واقعیت می پنداری.

شرایط تو را اندوهگین نمی کنند…

ممکن است آنها تو را دچار درد جسمانی کنند، اما غم زده ات نمی کنند.

افکارت تو را غمگین می کنند.

تفسیرهایت،

داستانهایی که به خودت

می گویی، تو را اندوهگین می کنند

زندگی را می گویم

اگر بخواهی از آن لذت ببری

همه چیزش لذت بردنی است

و اگر بخواهی از آن رنج ببری

همه چیزش رنج بردنی است

کلید لذت و رنج دست توست

رنج از کسی بریم

که دردش دوای ماست

زخم از کسی خوریم

که رنجش شفای ماست

روزی گدای کوی خودم

خوان که بنده را

این سلطنت بسست

که گوئی گدای ماست

به یک جایی از زندگی که رسیدی

میفهمی رنج را نباید امتداد داد،

باید مثل یک چاقو که چیز ها را می برد و از میانشان میگذرد،

از بعضی آدم ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی

بین رنج بردن و هیچ، به ما حق انتخاب داده‌اند؛

‏من رنج را برداشته‌ام

بشر آنقدر که از ترسِ حوادثِ اتفاق نیافتاده

در آینده رنج برده است،

از خودِ آن اتفاق،

آنقدر رنج نبرده است

ترس ها را دور بریزیم

تا زمانیکه رها نکنی رنج ادامه‌ خواهد داشت.

رها کردن، فراموش کردن و بی خیالی نیست،

بلکه یعنی ماجرا را قبول کنی و بیهوده گذشته را نشخوار نکنی. بگذار و بگذر