معرفی کتاب

معرفی کتاب سفر به انتهای شب

معرفی کتاب سفر به انتهای شب

معرفی کتاب سفر به انتهای شب

معرفی کتاب سفر به انتهای شب

معرفی کتاب سفر به انتهای شب

شاید به بی راه نباشد که بگوییم کتاب سفر به انتهای شب یکی از شاهکارهای ادبیات فرانسه باشد. وب سایت ویکی ناب در این بخش ضمن معرفی کتاب سفر به انتهای شب ، مطالعه این کتاب را همه دوست داران رمان توصیه می کند.

کتاب “سفر به انتهاي شب” نوشته “لويي فردينان سلين” داستان نویس فرانسوی است که توسط “فرهاد غبرایی” به فارسی برگردانده شده است. کتاب سفر به انتهای شب اولین نوشته سلین است که داستان فردی به نام فردینان باردومو را در سال های بین دو جنگ جهانی را تعریف می کند.
در معرفی کتاب سفر به انتهای شب باید گفت که این کتاب داستان زندگی خود سلین است که در این کتاب آورده شده است و داستان انسان هایی مانند ماست که در جامعه ای پر از دروغ و فقز و جنگ و… زندگی می کنند. این رمان برنده جایزه ادبی ” رنودو ” شده است و جلال آل احمد کتاب رمان مدیر مدرسه را تاثیر گرفته از رمان کتاب سفر به انتهای شب می داند.
همانطور که گفته شد کتاب سفر به انتهای شب قهرمان اصلی اش فردینان است که ماجرای بخشی از زندگی اوست. سلین در تفکرات خود هیچوقت نتوانسته بود عاقبت و سرنوشت خوبی را برای بشر و جامعه بشری پیش بینی کند و متصور باشد،به همین خاطر کتاب سفر به انتهای شب را با لحنی اعتراض آمیز و تلخ نوشت.
قهرمان این کتاب ۵۳۴ صفحه ای شخصیت دوگانه ندارد و ظاهر و باطنش یکی است و خودش و تفکراتش را سانسور نمی کند و کل حالات روحی و تفکراتش را فریاد می زند و واهمه و ترسی از این ابراز احساسات واقعی خود ندارد. فردینان برایش مهم نیست که در جامعه اش چگونه دیده شود و افراد جامعه در باره او چه فکری بکنند. فردینان کسی است که بین جنگ جهانی اول و دوم زندگی کرده و ماجرای داستان با جنگ آمیخته است و فردینان کسی است که کشتن آدم ها ارزش نمی داند و اعتقاد دارد دنیای بدون جنگ قطعا دنیای بهتری خواهد بود.

این تفکر او را می توان در بخشی از کتابش یافت ” اسب ها خیلی خوشبختند، چون اگرچه آن ها هم مثل ما جنگ را تحمل می کنند، اما لااقل کسی از آنها نمی خواهد که برای حضور در جنگ ثبت نام کنند و یا وانمود کنند که به کارشان ایمان دارند. اسب های بیچاره ولی آزاد! افسوس که شور و اشتیاق کثافت فقط برای ماست”

بريده اي از کتاب

آدم بايد خيلي ذليل باشد که افسوس سال‌هاي بخصوصي از عمرش را بخورد. ماها مي‌توانيم با رضايت خاطر پير شويم.
مگر ديروز آش دهن سوزي بود؟ يا مثلا پارسال؟ عقيده‌ات غير از اين است‌؟
افسوس چه را بخوريم‌؟ ها؟ جواني؟ ماها هرگز جوان نبوديم…

۰/۵ (۰ نظر)

نوشته های مشابه

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت ، استفاده از سرویس ریکپچای گوگل الزامی است که منوط به خط مشی رازداری و شرایط استفاده گوگل است.

من با این قوانین موافقم.

دکمه بازگشت به بالا